جدول جو
جدول جو

معنی بی بهرگی - جستجوی لغت در جدول جو

بی بهرگی
محرومیت
تصویری از بی بهرگی
تصویر بی بهرگی
فرهنگ واژه فارسی سره
بی بهرگی
بی نصیبی، بی خطی، محرومیت، بی برگی، درویشی، فقر، بی سهمی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ یَ / یِ رَ / رِ)
یکباره. پاک. بالمرّه. بالکل. کلاً. (یادداشت مؤلف) :
تهمتن بدو گفت بی بارگی
بکشتن دهی تن بیکبارگی.
فردوسی.
ز خرگاه وز خیمه و بارگی
بسازید پیران بیکبارگی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
چگونگی و صفت بی کاره. رجوع به بی کاره شود
لغت نامه دهخدا
(شُ هََ / هَِ)
بی تردیدی
لغت نامه دهخدا
(بی بَ)
فقر. احتیاج. مسکنت. بی نوایی. فقیری. درماندگی. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) :
رهی خواهی شدن کآن ره دراز است
به بی برگی مشو بی برگ و ساز است.
نظامی.
به بی برگی سخن را راست کردم
نه او داد و نه من درخواست کردم.
نظامی.
بسی دلتنگی و زاری نمودیم
بسی خواری و بی برگی بدیدیم.
عطار.
چونکه با بی برگی غربت بساخت
برگ بی برگی بسوی او بتاخت.
مولوی.
زمستانست و بی برگی بیا ای باد نوروزی
بیابانست و تاریکی بیا ای قرص مهتابم.
سعدی.
اگر عنقا ز بی برگی بمیرد
شکار از چنگ گنجشکان نگیرد.
سعدی.
گر بی برگی بمرگ مالد گوشم
آزادی را به بندگی نفروشم.
دهخدا
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی بهره
تصویر بی بهره
تهیدست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی برگی
تصویر بی برگی
بی نوائی، فقیری، بیسروسامانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی برگی
تصویر بی برگی
((حامص))
فقر، نیازمندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی چارگی
تصویر بی چارگی
استیصال
فرهنگ واژه فارسی سره
تن آسایی، تن پروری، عطلت، کاهلی، لاابالیگری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ضعف، ناتوانی، بی حالی
متضاد: قوی بنیگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خزان زدگی، بی چیزی، بینوایی، فقر، احتیاج، محرومیت
متضاد: غنا، بی نیازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
مجهوليّ الهويّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
Facelessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
sans visage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
senza volto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
безликость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
Gesichtslosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
безликість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
bez twarzy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
无面
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
falta de rosto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
بے چہرگی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
falta de rostro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
মুখহীনতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
ukosefu wa uso
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
yüzsüzlük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
얼굴 없음
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
חסר פנים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
बिना चेहरा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
tanpa wajah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
ไม่มีใบหน้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
gezichtsloosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی چهرگی
تصویر بی چهرگی
顔がない
دیکشنری فارسی به ژاپنی